
انقلاب چهارم صنعتی به واسطهی هوش مصنوعی در سال ۲۰۳۰ میلادی به اوج خود خواهد رسید که این یک زنگ خطر و هشدار برای کشور ماست و اگر زودتر به این موج نرسیم در آینده یکی از کشورهای عقب افتاده خواهیم شد برهمین اساس، مقامات دولتی و مسئولان و برنامهریزان باید در کنار فعالیت جاریشان در نگاهی آیندهنگرانه بر هوش مصنوعی تمرکز کنند و سند توسعهی استراتژیهای ملی هوش مصنوعی تدوین شود.
به گزارش ایسنا، سومین پیشنشست همایش ملی «بازشناسی چالشهای رشد اقتصادی در ایران؛ تبیین موانع تولید و بهسازی راهبردها و سیاستها»، با عنوان «جایگاه رسانهها در توسعه اقتصادی» با حضور دکتر منصور ساعی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر محمد سلطانیفر؛ عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دکتر حمید ضیاییپرور؛ مدرس و پژوهشگر حوزهی ارتباطات، دکتر حسین امامی؛ مدرس و تحلیلگر رسانههای اجتماعی، دکتر مسعود رجبی؛ مشاور اقتصادی_تجاری استارتآپها و کسبوکارهای نوین بهصورت مجازی و به میزبانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر منصور ساعی، دبیر پیشنشست توضیحاتی را در رابطه با کلیات جلسه، ارائهها و ارتباط عناوین مطروحه در پیشنشست با اهداف همایش ارائه کرد.
دکتر محمد سلطانیفر، اولین سخنرانی پیشنشست سخنان خود را با عنوان «چالشهای بخش خصوصی در توسعهی اقتصادی با تأکید بر استارتآپها» ارائه کرد.
وی گفت: شکلگیری استارتآپها توانست در بسیاری از کشورها تبدیل به روندی برای توسعه و پیشرفت کسبوکارها و توسعه در امور اقتصادی آنها شود. متأسفانه در کشور ما این جایگاه نتوانست تبدیل به پدیدهای توسعهبخش شود. بررسی دلیل عدم موفقیت استارتآپها میتواند به آیندهی روشنی برای فعالیت این پدیده تبدیل شود.
شغل هایی که با آمدن هوش مصنوعی از بین می روند
سخنران بعدی این پیشنشست دکتر حسین امامی بود، که به موضوع «تأثیر هوش مصنوعی بر رشد اقتصادی؛ فرصتها و نگرانیها » پرداخت.
وی با تأکید بر این مسئله که برای دستیابی به رشد اقتصادی و رفع موانع تولید نباید از هوش مصنوعی غافل شد، ادامه داد: کم توجهی ایران در زمینهی بهرهگیری از هوش مصنوعی، خسران قابل توجهی به اقتصاد کشور خواهد زد. هوش مصنوعی موجب افزایش رشد اقتصادی، افزایش تولید، ارائهی خدمات بهتر و همچنین افزایش بهرهوری خواهد شد. در عصر فراگیر شدن هوش مصنوعی، اقتصاد کشورهای در حال توسعهی توانایی رقابت با اقتصادهای پیشرفته را نخواهند داشت و به یک جامعهی فرسوده و بیمصرف تبدیل میشوند. انقلاب چهارم صنعتی به واسطهی هوش مصنوعی در سال ۲۰۳۰ میلادی به اوج خود خواهد رسید که این یک زنگ خطر و هشدار برای کشور ماست که اگر زودتر به این موج نرسیم در آینده یکی از کشورهای عقب افتاده خواهیم شد لذا، مقامات دولتی و مسئولان و برنامهریزان باید در کنار فعالیت جاریشان در نگاهی آیندهنگرانه بر هوش مصنوعی تمرکز کنند و سند توسعهی استراتژیهای ملی هوش مصنوعی تدوین شود. با توسعهی هوش مصنوعی «رشد اقتصادی» و «بهرهوری» به شکل فزایندهای افزایش پیدا میکند.
امامی با بیان اینکه نگرانی عمده دربارهی اشتغال و گسترش میزان بیکاری در آینده است، تصریح کرد: هوش مصنوعی می تواند بر دستمزد، توزیع درآمد و نابرابری اقتصادی تأثیر بگذارد. همچنین در زمان فراگیری هوش مصنوعی در چند سال آینده شاهد کارکنان خودکارفرما هستیم که وابستگی سازمانی ندارند، بلکه میتوانند همزمان برای چند شرکت فعالیت کنند. از طرفی دیگر هوش مصنوعی باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل خواهد شد ولی در عوض، مشاغل جدید دیگری مرتبط با هوش مصنوعی پدید خواهند آمد. مشاغل باید بتوانند بین رشتهی خود و توانایی هوش مصنوعی یک عامل ارتباطی پیدا کنند تا از تکنولوژی عقب نیافتند و شغلشان را حفظ کنند. بهنوعی بتوانند کار کردن را به ماشینها سپرده و بیشتر به فکر برطرف کردن نیازها و خلاقیت و نوآوری باشند.
وی نرخ از بین رفتن مشاغل را متفاوت دانست و گفت: پژوهشهای مختلف نشان داده است برخی از مشاغل همچون مشاغل بازاریابی تلفنی، داور مسابقات ورزشی، صندوقدار فروشگاه، گارسونها، راهنمای گردشگران، نانواها، رانندههای اتوبوس، کارگران ساختمانی و مأموران حراست و حفاظت از بین خواهند رفت.
امامی در خصوص تأثیر هوش مصنوعی بر روزنامهنگاری و رسانهها گفت: رسانههای مشهور بینالمللی تنها کار خبرنویسی و تنظیم اخبار را به هوش مصنوعی نسپردند بلکه روند راستیآزمایی خبرهای دریافتی، حذف خبرهای جعلی، خلاصهگیری از متون و نظارت بر بخش نظرات مخاطبان را هم به هوش مصنوعی واگذار کردهاند که این امر موفق بوده است.
جایگاه شبکه ملی اطلاعات در نظام توسعه ای ایران
در ادامهی پیش نشست، دکتر حمید ضیاییپرور سخنرانی خود با عنوان «جایگاه شبکهی ملی اطلاعات در نظام آیندهی توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران» را ارائه کرد.
وی در خصوص شبکهی ملی اطلاعات گفت: این شبکه زیرساخت ملی فضای مجازی کشور است و خود از سه لایهی بنیادین تشکیل شده است: لایهی زیرساخت، لایهی خدمات و لایهی محتوا. در لایهی زیر ساخت، دو بخش اپراتورهای ارتباطی و مراکز داده قرار دارند که کار اصلیشان متصل کردن کاربران نهایی به شبکه است. لایهی خدمات به دو لایهی خدمات پایه و خدمات کاربردی تقسیم میشود. در لایهی خدمات پایه، نرمافزارهای سیستم عامل و امنیت شبکه و سرور قرار دارند و در لایهی خدمات کاربردی، مرورگرها، جستجوگرها، پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، خدمات نقشه و مکان و میلیونها اپلیکیشن خدمترسانی در بخشهای مالی، بانکی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی فعال هستند. در لایهی آخر که لایهی محتوا نام دارد هر نوع فعالیتی که تولید محتوای دیجیتالی میکند قرار دارد محتواهای متنی، تصویری، صوتی و ویدئویی و گرافیکی.
ضیاییپرور ادامه داد: از سال ۱۳۸۹ که دولت رسماً موظف شده شبکهی ملی اطلاعات را در ایران مستقر کند تاکنون، اقدامات زیادی برای تحقق این ایده و طرح در ایران انجام شده است. اما این شبکه هنوز بهطور کامل در ایران اجرا نشده است.
وی در بخشی دیگر از ارائهی خود تصریح کرد: مصوبات شورای عالی فضای مجازی دربارهی شبکهی ملی اطلاعات شامل: تعریف شبکهی ملی اطلاعات (۱۳۹۲)، تبیین الزامات شبکهی ملی اطلاعات (۱۳۹۵)، سند طرح کلان و معماری شبکهی ملی اطلاعات(۱۳۹۹) و طرح صیانت از کاربران فضای مجازی (۱۴۰۰) است.
ضیایی پرور افزود: وزارت ارتباطات متولی اجرای زیرساخت ارتباطی فضای مجازی ایران است و اقداماتی که تاکنون انجام شده بیشتر سیاست سلبی بوده است.
وی مهمترین ضعفهای موجود را ضعف قوانین و مقررات (شورای عالی فضای مجازی)، عدم ارتباط با دنیا (نمونه: فیسبوک، گوگل، تلگرام) ضعف تولید محتوا و ضعف در تولید خدمات کاربردی برشمرد و قابلیتهای موجود را نیروی انسانی ماهر IT و گنجینهی محتوایی غنی دانست.
وی در پایان راه حل پیشنهادی را نهضت نرمافزار و نهضت محتوا برشمرد.
برخوردهایی که رسانه ها را محافظه کار کرده اند
دکتر منصور ساعی، سخنران بعدی نشست با عنوان «چالشهای فراروی رسانههای جریان اصلی در مقابله با فساد و قانونگریزی در ایران» مطالب خود را ارائه کرد و گفت: یکی از موانع سیاسی کنشگری رسانهها در مقابله با فساد ایران «اسرارگرایی در رسانه بر اثر سایهی سنگین سیاست» است و دولت ایران به دلیل مسائل سیاسی ملی، فراملی و منطقهای در طول ۴۰ سال گذشته خود را در یک شرایط جنگی میبیند. یکی از روشهای موفقیت در جنگ، حفظ اسرار و اطلاعات است. در واقع فقدان آزادی اطلاعات و نبود شفافیت، معلول وجود فرهنگ اسرارگرایی در بسیاری از حکومتهای جهان و از جمله ایران است. اسرارگرایی افراطی، افشای بسیاری از اطلاعات را جرم تلقی میکند. اگر رسانهها تحت نفوذ و سایهی قدرت سیاسی نباشند، یکی از مهمترین مجرایهای شفافیت و ایجاد نظارت برای جلوگیری از فساد و قانونگریزی هستند.
ساعی تصریح کرد: در نگاه بسیاری از دولتمردان ایرانی، رسانهها ابزار آنان برای کنترل و هدایت افکار عمومی هستند. دولتمردان چنین میانگارند که دولت تنها بازیگر عرصهی حکمرانی کشور بوده و رسانهها به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد تمایلات و سیاستهای دولت و قدرت سیاسی شمرده میشود. در واقع دولت و قدرت سیاسی جایگاهی برای جامعهی مدنی (از جمله رسانهها) و بخشهای مدنی و نقشآفرینی آنها در عرصهی حکمرانی قائل نیست.
وی با اشاره به نتایج مطالعهای که چندسال قبل انجام شده است، گفت: تجربهی تاریخی تلخ برخورد سیاسی با رسانهها و روزنامهنگاران در ایران (مانند اخطار، لغو مجوز ،تعلیق و توقیف و...) رسانهها را محافظهکار کرده و موجب گشته تا رسانهها در بیان انتقادها و تحلیلها و تفسیرها احتیاط کرده و دستبهعصا راه بروند.
ساعی افزود: در غیاب احزاب قوی، رسانهها بار سنگین وظیفهی سیاسی حزبی و جناحی را بهدوش کشیده و این امر موجب گشته تا در برابر حوادث و رویدادهای سیاسی بیطرف و مستقل نباشند. یکی از آفتهای رسانهها در جامعهی ایران کارکرد حزبی و تبدیل شدن رسانه به یک حزب است.
دبیر این پیش نشست یکی از مشکلات اساسی رسانهها در مقابله با فساد را «نگاه تزاحمی دولت به رسانههای مستقل و منتقد» ذکر کرد و گفت: دولت، رسانههای منتقد و مستقل را مزاحم میداند و سعی میکند با استفاده از دروازهبانی و سیاستگذاری خبری بر فرآیند اطلاعرسانی (از رویداد تا تهیه و توزیع خبر) تأثیر بگذارد.
وی تأکید کرد که دولت حسن ظن پایینی نسبت به نقش و عملکرد اطلاعدهی، انتقادی و نظارتی رسانهها در راستای ایجاد شفافیت و جلوگیری از خطا و فساد در سازمانهای دولتی دارد.
وی گفت: لزوم دریافت مجوز انتشار یا پخش برای رسانه، فعالیتهای آزادانه و انتقادی رسانهها را محدود کرده است. در واقع نظام حقوقی مطبوعات و رسانهها در ایران از نوع نظام پیشگیرانه است. در نظام پیشگیرانه ایجاد روزنامهها و مجلهها یا راهاندازی رادیو و تلویزیون و سایتهای خبری منوط به کسب اجازهی قبلی و دریافت امتیاز است و اینگونه رسانهها معمولاً در اختیار افراد یا گروه های «مورد اعتماد» قدرت سیاسی قرار میگیرند.
ساعی به یکی از مهمترین موانع حقوقی مقابله با فساد یعنی «گستردگی و شناوری استثنائات و خطوط قرمز اطلاعرسانی» اشاره کرد و گفت: محدودیتها، استثنائات و خطوط قرمز در حوزهی اطلاع رسانی در قوانین رسانهای کشور گسترده و مبهم هستند و این امر، مانعی اساسی در راه کنشگری رسانهای در مبارزه با فساد است. در بسیاری از کشورهای موفق، استثنائات و محدودیت آزادی مطبوعات حداقلی هستند و برعکس حدود دسترسی به اطلاعات را گسترده کردهاند. فهرست کامل استثنائات آزادی اطلاعات باید بهصورت روشن و دقیق در قانون (قانون آزادی اطلاعات مانند امنیت ملی، اسرارنظامی و تجاری و..) معین شود. مؤسسات عمومی باید اطلاعات درخواستی را به متقاضیان ارائه دهند مگر آنکه مطمئن باشند اطلاعات درخواست شده در قلمرو نظام محدود استثنائات قرار دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: دولت و سازمانهای دولتی خود را مالک (نه امانتدار) سازمان، اطلاعات و اسناد آن میدانند و خود را بینیاز از پاسخگویی به شهروندان در برابر تصمیمات وعملکرد خود فرض میکنند. در یک جامعهی مردمسالار، تمام دولت و اطلاعات آن به مردم تعلق دارد و حاکمان و مدیران جامعه، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، نماینده و وکیل مردماند. بر این اساس، هر مالکی میتواند به دارایی خود دسترسی داشته باشد و از کم و کیف ادارهی آن مطلع شود. اطلاعات موجود در دستگاههای دولتی به دولت تعلق ندارد، بلکه از آن مردم است و دولت به نمایندگی از مردم از آن اطلاعات نگهداری میکند.
تاثیر ضریب نفوذ موبایل در GDP
دکتر سید مسعود رجبی سخنران پایانی این پیشنشست سخنان خود را با عنوان «جایگاه اینترنت موبایل در توسعهی اقتصادی با رویکرد اینترنت اشیاء و حوزهی سلامت» ارائه کرد و گفت: بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی و اقتصادی بر این باورند که ترکیب و همگرایی فناوریهای نوین ارتباطی و تجدید ساختار نظام سرمایهداری در دهههای اخیر سبب گشایش مرحلهی تازهای در جوامع بشری شده است. پیشرفتهایی که در فناوری ارتباطات رخ داده، منجر به افزایش جریان اطلاعات در بعد جهانی شده است، مرحلهای که با اصطلاحاتی نظیر «جامعهی شبکهای» اثر مانوئل کاستلز و «جامعهی اطلاعاتی» توصیف و تبیین شده است. تردید نیست که یک محور مهم این جوامع، بزرگراههای اطلاعاتی هستند و این بزرگراهها که اینترنت و تکنولوژی موبایل از جمله نمونههای مهم در حال تکوین آن است، از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فضای تازهای را برای انسانهای معاصر ایجاد کرده است، فضایی با عناصر تازه، فضایی بدون مرزهای جغرافیایی و سیاسی و بالاخره تصویری از انسان همهجا حاضر را به دست میدهد. این بزرگراهها بر ارتباطات، آموزش، تفریح، رفاه و کسبوکار و ... انسانی مؤثرند.
رجبی تصریح کرد: امروزه تمرکز زیادی روی نقش بسیار باارزش تکنولوژی موبایل در بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بازارهای نوظهور صورت گرفته است. توسعهی فناوریهای موبایل منافع اجتماعی_اقتصادی فراوانی دارد و به گواه مطالعات انجامشده بین ضریب نفوذ موبایل و رشد اقتصادی رابطهی مستقیمی وجود دارد و بهازای هر ۱۰ درصد افزایش ضریب نفوذ موبایل در کشورهای درحال توسعه، تولید ناخالص داخلیGDP بین ۰.۸ تا ۱.۲ درصد افزایش مییابد.
وی افزود: مطالعات جدیدتر نشان میدهد جایگزینی هر ۱۰ درصد موبایل نسل دوم با نسل سوم یا ۱۰ درصد افزایش ضریب نفوذ موبایل نسل سوم، تولید ناخالص داخلی را با رشد مواجه میکند. همچنین دوبرابر شدن مصرف دیتا در موبایل نسل سوم موجب رشد ۰.۵ درصدی در تولید ناخالص داخلی میشود. سهم اکوسیستم موبایل در تولید ناخالص داخلی و نیز اشتغالزایی از بارزترین منافع اقتصادی و اجتماعی است که مورد توجه محققان و نیز سیاستگذاران قرار دارد. متوسط ضریب نفوذ موبایل در ابتدای سال ۲۰۱۳ به ۹۶ درصد رسیده است. امروزه ضریب نفوذ موبایل در کشورهای توسعه یافته به ۱۲۸درصد و در کشورهای درحال توسعه ۸۹درصد است.
به گفته رجبی؛ همچنین تا سال ۲۰۱۶ اکوسیستم موبایل بیش از یک میلیون شغل را ایجاد کرده است، این مورد، شامل افراد شاغلی است که در این اکوسیستم بهصورت مستقیم در حال فعالیت هستند. بر این اساس مؤسسات مالی دریافتهاند، جذب مشتریان جدید از طریق شبکههای نوظهور موبایل به راحتی ممکن است و گسترش این شبکهها مزایای اقتصادی دیگری همچون سرمایهگذاری افراد خارجی، دسترسی بهتر خانوادهها به اطلاعات بهداشتی و آموزشی و افزایش درآمد دولت از اعطای گواهینامهها و دریافت مالیاتها را نیز به همراه دارد. بنابراین سرویسهای موبایل به عنوان پلتفرمی در جهت ایجاد، توزیع و مصرف راهحلهای دیجیتالی و خدمات استفاده میشود و این سیستمها میتوانند جایگزین زیرساختهای سنتی شوند.
بنا بر اعلام روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پایانبخش این نشست، جمعبندی دکتر ساعی از مباحث مطرح شده بود.
🔷🌸🔶🌸🔷🌸🔶🌸
روابط عمومی پژوهشکده فناوری های پیشرفته و هوش مصنوعی وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و هنر
انقلاب چهارم صنعتی به واسطهی هوش مصنوعی در سال ۲۰۳۰ میلادی به اوج خود خواهد رسید که این یک زنگ خطر و هشدار برای کشور ماست و اگر زودتر به این موج نرسیم در آینده یکی از کشورهای عقب افتاده خواهیم شد برهمین اساس، مقامات دولتی و مسئولان و برنامهریزان باید در کنار فعالیت جاریشان در نگاهی آیندهنگرانه بر هوش مصنوعی تمرکز کنند و سند توسعهی استراتژیهای ملی هوش مصنوعی تدوین شود.
به گزارش ایسنا، سومین پیشنشست همایش ملی «بازشناسی چالشهای رشد اقتصادی در ایران؛ تبیین موانع تولید و بهسازی راهبردها و سیاستها»، با عنوان «جایگاه رسانهها در توسعه اقتصادی» با حضور دکتر منصور ساعی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر محمد سلطانیفر؛ عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، دکتر حمید ضیاییپرور؛ مدرس و پژوهشگر حوزهی ارتباطات، دکتر حسین امامی؛ مدرس و تحلیلگر رسانههای اجتماعی، دکتر مسعود رجبی؛ مشاور اقتصادی_تجاری استارتآپها و کسبوکارهای نوین بهصورت مجازی و به میزبانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر منصور ساعی، دبیر پیشنشست توضیحاتی را در رابطه با کلیات جلسه، ارائهها و ارتباط عناوین مطروحه در پیشنشست با اهداف همایش ارائه کرد.
دکتر محمد سلطانیفر، اولین سخنرانی پیشنشست سخنان خود را با عنوان «چالشهای بخش خصوصی در توسعهی اقتصادی با تأکید بر استارتآپها» ارائه کرد.
وی گفت: شکلگیری استارتآپها توانست در بسیاری از کشورها تبدیل به روندی برای توسعه و پیشرفت کسبوکارها و توسعه در امور اقتصادی آنها شود. متأسفانه در کشور ما این جایگاه نتوانست تبدیل به پدیدهای توسعهبخش شود. بررسی دلیل عدم موفقیت استارتآپها میتواند به آیندهی روشنی برای فعالیت این پدیده تبدیل شود.
شغل هایی که با آمدن هوش مصنوعی از بین می روند
سخنران بعدی این پیشنشست دکتر حسین امامی بود، که به موضوع «تأثیر هوش مصنوعی بر رشد اقتصادی؛ فرصتها و نگرانیها » پرداخت.
وی با تأکید بر این مسئله که برای دستیابی به رشد اقتصادی و رفع موانع تولید نباید از هوش مصنوعی غافل شد، ادامه داد: کم توجهی ایران در زمینهی بهرهگیری از هوش مصنوعی، خسران قابل توجهی به اقتصاد کشور خواهد زد. هوش مصنوعی موجب افزایش رشد اقتصادی، افزایش تولید، ارائهی خدمات بهتر و همچنین افزایش بهرهوری خواهد شد. در عصر فراگیر شدن هوش مصنوعی، اقتصاد کشورهای در حال توسعهی توانایی رقابت با اقتصادهای پیشرفته را نخواهند داشت و به یک جامعهی فرسوده و بیمصرف تبدیل میشوند. انقلاب چهارم صنعتی به واسطهی هوش مصنوعی در سال ۲۰۳۰ میلادی به اوج خود خواهد رسید که این یک زنگ خطر و هشدار برای کشور ماست که اگر زودتر به این موج نرسیم در آینده یکی از کشورهای عقب افتاده خواهیم شد لذا، مقامات دولتی و مسئولان و برنامهریزان باید در کنار فعالیت جاریشان در نگاهی آیندهنگرانه بر هوش مصنوعی تمرکز کنند و سند توسعهی استراتژیهای ملی هوش مصنوعی تدوین شود. با توسعهی هوش مصنوعی «رشد اقتصادی» و «بهرهوری» به شکل فزایندهای افزایش پیدا میکند.
امامی با بیان اینکه نگرانی عمده دربارهی اشتغال و گسترش میزان بیکاری در آینده است، تصریح کرد: هوش مصنوعی می تواند بر دستمزد، توزیع درآمد و نابرابری اقتصادی تأثیر بگذارد. همچنین در زمان فراگیری هوش مصنوعی در چند سال آینده شاهد کارکنان خودکارفرما هستیم که وابستگی سازمانی ندارند، بلکه میتوانند همزمان برای چند شرکت فعالیت کنند. از طرفی دیگر هوش مصنوعی باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل خواهد شد ولی در عوض، مشاغل جدید دیگری مرتبط با هوش مصنوعی پدید خواهند آمد. مشاغل باید بتوانند بین رشتهی خود و توانایی هوش مصنوعی یک عامل ارتباطی پیدا کنند تا از تکنولوژی عقب نیافتند و شغلشان را حفظ کنند. بهنوعی بتوانند کار کردن را به ماشینها سپرده و بیشتر به فکر برطرف کردن نیازها و خلاقیت و نوآوری باشند.
وی نرخ از بین رفتن مشاغل را متفاوت دانست و گفت: پژوهشهای مختلف نشان داده است برخی از مشاغل همچون مشاغل بازاریابی تلفنی، داور مسابقات ورزشی، صندوقدار فروشگاه، گارسونها، راهنمای گردشگران، نانواها، رانندههای اتوبوس، کارگران ساختمانی و مأموران حراست و حفاظت از بین خواهند رفت.
امامی در خصوص تأثیر هوش مصنوعی بر روزنامهنگاری و رسانهها گفت: رسانههای مشهور بینالمللی تنها کار خبرنویسی و تنظیم اخبار را به هوش مصنوعی نسپردند بلکه روند راستیآزمایی خبرهای دریافتی، حذف خبرهای جعلی، خلاصهگیری از متون و نظارت بر بخش نظرات مخاطبان را هم به هوش مصنوعی واگذار کردهاند که این امر موفق بوده است.
جایگاه شبکه ملی اطلاعات در نظام توسعه ای ایران
در ادامهی پیش نشست، دکتر حمید ضیاییپرور سخنرانی خود با عنوان «جایگاه شبکهی ملی اطلاعات در نظام آیندهی توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران» را ارائه کرد.
وی در خصوص شبکهی ملی اطلاعات گفت: این شبکه زیرساخت ملی فضای مجازی کشور است و خود از سه لایهی بنیادین تشکیل شده است: لایهی زیرساخت، لایهی خدمات و لایهی محتوا. در لایهی زیر ساخت، دو بخش اپراتورهای ارتباطی و مراکز داده قرار دارند که کار اصلیشان متصل کردن کاربران نهایی به شبکه است. لایهی خدمات به دو لایهی خدمات پایه و خدمات کاربردی تقسیم میشود. در لایهی خدمات پایه، نرمافزارهای سیستم عامل و امنیت شبکه و سرور قرار دارند و در لایهی خدمات کاربردی، مرورگرها، جستجوگرها، پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، خدمات نقشه و مکان و میلیونها اپلیکیشن خدمترسانی در بخشهای مالی، بانکی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی فعال هستند. در لایهی آخر که لایهی محتوا نام دارد هر نوع فعالیتی که تولید محتوای دیجیتالی میکند قرار دارد محتواهای متنی، تصویری، صوتی و ویدئویی و گرافیکی.
ضیاییپرور ادامه داد: از سال ۱۳۸۹ که دولت رسماً موظف شده شبکهی ملی اطلاعات را در ایران مستقر کند تاکنون، اقدامات زیادی برای تحقق این ایده و طرح در ایران انجام شده است. اما این شبکه هنوز بهطور کامل در ایران اجرا نشده است.
وی در بخشی دیگر از ارائهی خود تصریح کرد: مصوبات شورای عالی فضای مجازی دربارهی شبکهی ملی اطلاعات شامل: تعریف شبکهی ملی اطلاعات (۱۳۹۲)، تبیین الزامات شبکهی ملی اطلاعات (۱۳۹۵)، سند طرح کلان و معماری شبکهی ملی اطلاعات(۱۳۹۹) و طرح صیانت از کاربران فضای مجازی (۱۴۰۰) است.
ضیایی پرور افزود: وزارت ارتباطات متولی اجرای زیرساخت ارتباطی فضای مجازی ایران است و اقداماتی که تاکنون انجام شده بیشتر سیاست سلبی بوده است.
وی مهمترین ضعفهای موجود را ضعف قوانین و مقررات (شورای عالی فضای مجازی)، عدم ارتباط با دنیا (نمونه: فیسبوک، گوگل، تلگرام) ضعف تولید محتوا و ضعف در تولید خدمات کاربردی برشمرد و قابلیتهای موجود را نیروی انسانی ماهر IT و گنجینهی محتوایی غنی دانست.
وی در پایان راه حل پیشنهادی را نهضت نرمافزار و نهضت محتوا برشمرد.
برخوردهایی که رسانه ها را محافظه کار کرده اند
دکتر منصور ساعی، سخنران بعدی نشست با عنوان «چالشهای فراروی رسانههای جریان اصلی در مقابله با فساد و قانونگریزی در ایران» مطالب خود را ارائه کرد و گفت: یکی از موانع سیاسی کنشگری رسانهها در مقابله با فساد ایران «اسرارگرایی در رسانه بر اثر سایهی سنگین سیاست» است و دولت ایران به دلیل مسائل سیاسی ملی، فراملی و منطقهای در طول ۴۰ سال گذشته خود را در یک شرایط جنگی میبیند. یکی از روشهای موفقیت در جنگ، حفظ اسرار و اطلاعات است. در واقع فقدان آزادی اطلاعات و نبود شفافیت، معلول وجود فرهنگ اسرارگرایی در بسیاری از حکومتهای جهان و از جمله ایران است. اسرارگرایی افراطی، افشای بسیاری از اطلاعات را جرم تلقی میکند. اگر رسانهها تحت نفوذ و سایهی قدرت سیاسی نباشند، یکی از مهمترین مجرایهای شفافیت و ایجاد نظارت برای جلوگیری از فساد و قانونگریزی هستند.
ساعی تصریح کرد: در نگاه بسیاری از دولتمردان ایرانی، رسانهها ابزار آنان برای کنترل و هدایت افکار عمومی هستند. دولتمردان چنین میانگارند که دولت تنها بازیگر عرصهی حکمرانی کشور بوده و رسانهها به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد تمایلات و سیاستهای دولت و قدرت سیاسی شمرده میشود. در واقع دولت و قدرت سیاسی جایگاهی برای جامعهی مدنی (از جمله رسانهها) و بخشهای مدنی و نقشآفرینی آنها در عرصهی حکمرانی قائل نیست.
وی با اشاره به نتایج مطالعهای که چندسال قبل انجام شده است، گفت: تجربهی تاریخی تلخ برخورد سیاسی با رسانهها و روزنامهنگاران در ایران (مانند اخطار، لغو مجوز ،تعلیق و توقیف و...) رسانهها را محافظهکار کرده و موجب گشته تا رسانهها در بیان انتقادها و تحلیلها و تفسیرها احتیاط کرده و دستبهعصا راه بروند.
ساعی افزود: در غیاب احزاب قوی، رسانهها بار سنگین وظیفهی سیاسی حزبی و جناحی را بهدوش کشیده و این امر موجب گشته تا در برابر حوادث و رویدادهای سیاسی بیطرف و مستقل نباشند. یکی از آفتهای رسانهها در جامعهی ایران کارکرد حزبی و تبدیل شدن رسانه به یک حزب است.
دبیر این پیش نشست یکی از مشکلات اساسی رسانهها در مقابله با فساد را «نگاه تزاحمی دولت به رسانههای مستقل و منتقد» ذکر کرد و گفت: دولت، رسانههای منتقد و مستقل را مزاحم میداند و سعی میکند با استفاده از دروازهبانی و سیاستگذاری خبری بر فرآیند اطلاعرسانی (از رویداد تا تهیه و توزیع خبر) تأثیر بگذارد.
وی تأکید کرد که دولت حسن ظن پایینی نسبت به نقش و عملکرد اطلاعدهی، انتقادی و نظارتی رسانهها در راستای ایجاد شفافیت و جلوگیری از خطا و فساد در سازمانهای دولتی دارد.
وی گفت: لزوم دریافت مجوز انتشار یا پخش برای رسانه، فعالیتهای آزادانه و انتقادی رسانهها را محدود کرده است. در واقع نظام حقوقی مطبوعات و رسانهها در ایران از نوع نظام پیشگیرانه است. در نظام پیشگیرانه ایجاد روزنامهها و مجلهها یا راهاندازی رادیو و تلویزیون و سایتهای خبری منوط به کسب اجازهی قبلی و دریافت امتیاز است و اینگونه رسانهها معمولاً در اختیار افراد یا گروه های «مورد اعتماد» قدرت سیاسی قرار میگیرند.
ساعی به یکی از مهمترین موانع حقوقی مقابله با فساد یعنی «گستردگی و شناوری استثنائات و خطوط قرمز اطلاعرسانی» اشاره کرد و گفت: محدودیتها، استثنائات و خطوط قرمز در حوزهی اطلاع رسانی در قوانین رسانهای کشور گسترده و مبهم هستند و این امر، مانعی اساسی در راه کنشگری رسانهای در مبارزه با فساد است. در بسیاری از کشورهای موفق، استثنائات و محدودیت آزادی مطبوعات حداقلی هستند و برعکس حدود دسترسی به اطلاعات را گسترده کردهاند. فهرست کامل استثنائات آزادی اطلاعات باید بهصورت روشن و دقیق در قانون (قانون آزادی اطلاعات مانند امنیت ملی، اسرارنظامی و تجاری و..) معین شود. مؤسسات عمومی باید اطلاعات درخواستی را به متقاضیان ارائه دهند مگر آنکه مطمئن باشند اطلاعات درخواست شده در قلمرو نظام محدود استثنائات قرار دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تأکید کرد: دولت و سازمانهای دولتی خود را مالک (نه امانتدار) سازمان، اطلاعات و اسناد آن میدانند و خود را بینیاز از پاسخگویی به شهروندان در برابر تصمیمات وعملکرد خود فرض میکنند. در یک جامعهی مردمسالار، تمام دولت و اطلاعات آن به مردم تعلق دارد و حاکمان و مدیران جامعه، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، نماینده و وکیل مردماند. بر این اساس، هر مالکی میتواند به دارایی خود دسترسی داشته باشد و از کم و کیف ادارهی آن مطلع شود. اطلاعات موجود در دستگاههای دولتی به دولت تعلق ندارد، بلکه از آن مردم است و دولت به نمایندگی از مردم از آن اطلاعات نگهداری میکند.
تاثیر ضریب نفوذ موبایل در GDP
دکتر سید مسعود رجبی سخنران پایانی این پیشنشست سخنان خود را با عنوان «جایگاه اینترنت موبایل در توسعهی اقتصادی با رویکرد اینترنت اشیاء و حوزهی سلامت» ارائه کرد و گفت: بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی و اقتصادی بر این باورند که ترکیب و همگرایی فناوریهای نوین ارتباطی و تجدید ساختار نظام سرمایهداری در دهههای اخیر سبب گشایش مرحلهی تازهای در جوامع بشری شده است. پیشرفتهایی که در فناوری ارتباطات رخ داده، منجر به افزایش جریان اطلاعات در بعد جهانی شده است، مرحلهای که با اصطلاحاتی نظیر «جامعهی شبکهای» اثر مانوئل کاستلز و «جامعهی اطلاعاتی» توصیف و تبیین شده است. تردید نیست که یک محور مهم این جوامع، بزرگراههای اطلاعاتی هستند و این بزرگراهها که اینترنت و تکنولوژی موبایل از جمله نمونههای مهم در حال تکوین آن است، از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فضای تازهای را برای انسانهای معاصر ایجاد کرده است، فضایی با عناصر تازه، فضایی بدون مرزهای جغرافیایی و سیاسی و بالاخره تصویری از انسان همهجا حاضر را به دست میدهد. این بزرگراهها بر ارتباطات، آموزش، تفریح، رفاه و کسبوکار و ... انسانی مؤثرند.
رجبی تصریح کرد: امروزه تمرکز زیادی روی نقش بسیار باارزش تکنولوژی موبایل در بهبود شرایط اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بازارهای نوظهور صورت گرفته است. توسعهی فناوریهای موبایل منافع اجتماعی_اقتصادی فراوانی دارد و به گواه مطالعات انجامشده بین ضریب نفوذ موبایل و رشد اقتصادی رابطهی مستقیمی وجود دارد و بهازای هر ۱۰ درصد افزایش ضریب نفوذ موبایل در کشورهای درحال توسعه، تولید ناخالص داخلیGDP بین ۰.۸ تا ۱.۲ درصد افزایش مییابد.
وی افزود: مطالعات جدیدتر نشان میدهد جایگزینی هر ۱۰ درصد موبایل نسل دوم با نسل سوم یا ۱۰ درصد افزایش ضریب نفوذ موبایل نسل سوم، تولید ناخالص داخلی را با رشد مواجه میکند. همچنین دوبرابر شدن مصرف دیتا در موبایل نسل سوم موجب رشد ۰.۵ درصدی در تولید ناخالص داخلی میشود. سهم اکوسیستم موبایل در تولید ناخالص داخلی و نیز اشتغالزایی از بارزترین منافع اقتصادی و اجتماعی است که مورد توجه محققان و نیز سیاستگذاران قرار دارد. متوسط ضریب نفوذ موبایل در ابتدای سال ۲۰۱۳ به ۹۶ درصد رسیده است. امروزه ضریب نفوذ موبایل در کشورهای توسعه یافته به ۱۲۸درصد و در کشورهای درحال توسعه ۸۹درصد است.
به گفته رجبی؛ همچنین تا سال ۲۰۱۶ اکوسیستم موبایل بیش از یک میلیون شغل را ایجاد کرده است، این مورد، شامل افراد شاغلی است که در این اکوسیستم بهصورت مستقیم در حال فعالیت هستند. بر این اساس مؤسسات مالی دریافتهاند، جذب مشتریان جدید از طریق شبکههای نوظهور موبایل به راحتی ممکن است و گسترش این شبکهها مزایای اقتصادی دیگری همچون سرمایهگذاری افراد خارجی، دسترسی بهتر خانوادهها به اطلاعات بهداشتی و آموزشی و افزایش درآمد دولت از اعطای گواهینامهها و دریافت مالیاتها را نیز به همراه دارد. بنابراین سرویسهای موبایل به عنوان پلتفرمی در جهت ایجاد، توزیع و مصرف راهحلهای دیجیتالی و خدمات استفاده میشود و این سیستمها میتوانند جایگزین زیرساختهای سنتی شوند.
بنا بر اعلام روابط عمومی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پایانبخش این نشست، جمعبندی دکتر ساعی از مباحث مطرح شده بود.
🔷🌸🔶🌸🔷🌸🔶🌸
روابط عمومی پژوهشکده فناوری های پیشرفته و هوش مصنوعی وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و هنر
شرکت DeepMind با همکاریِ کارشناسان پیشبینی آبوهوا مدلی برای بهبود پیشبینیهای کوتاهمدت آبوهوایی ساختند
در ابتدا تاخوردگی پروتئینی و حالا پیشبینی آبوهوا؛ شرکت هوش مصنوعی دیپمایند مستقر در بریتانیا همچنان به پیادهسازی یادگیری عمیق بر مسائل دشوار علمی ادامه میدهد. دیپمایند با همکاریِ Met Office، سرویس ملی آبوهوای بریتانیا، دست به توسعه ابزاری به نام DGMR زده است. این ابزار میتواند احتمال بارش باران در ۹۰ دقیقه آینده را دقیقا پیشبینی کند که یکی از مشکلات دشوار پیشبینی آبوهوایی است.
کارشناسان پیشبینیهای DGMR را با ابزارهای موجود مقایسه کردند. براساس نتایج، DGMR در ۸۹ درصد مواقع در معیارهایی مثل پیشبینی موقعیت مکانی، وسعت، حرکت و شدت بارش عملکرد بهتری دارد. نتایج این بررسی در مجله Nature منتشر شدند. یکی از دستاوردهای اخیر دیپمایند AlphaFold بود که میتواند مسئله مهم زیستشناسیای را حل کند که مدتها ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده بود. دستاورد جدید این شرکت در زمینه پیشبینی آبوهوا هم اهمیت زیادی دارد.
پیشبینی آبوهوا، بهویژه بارانهای شدید، برای بسیاری از صنایع از رویدادهای فضای باز تا هوانوردی و خدمات اورژانسی ضروری است؛ اما پیشبینی دقیق کار دشواری است. محاسبه مقدار آب موجود در آسمان و زمان و مکان بارش به فرایندهای مختلف آبوهوایی مثل تغییرات دما و تشکیل ابرها و باد وابسته است. تمام این معیارها بهخودیِخود پیچیده هستند؛ اما وقتی با یکدیگر ترکیب شوند، بسیار پیچیدهتر خواهند شد.
در بهترین روش پیشبینی موجود، از شبیهسازیهای کامپیوتری فیزیک جوّی استفاده میشود. این شبیهسازیها برای پیشبینیهای بلندمدت عملکرد خوبی دارند؛ ولی در پیشبینی آبوهوا برای یک یا دو ساعت آینده چندان دقیق نیستند. روشهای یادگیری عمیقی در گذشته توسعه یافتهاند؛ اما این روشها، تنها در یکی از معیارها مثل پیشبینی موقعیت آبوهوایی برتری داشتند، نه تمام معیارها.
تیم دیپمایند هوش مصنوعی خود را براساس دادههای رادار آموزش داده است. بسیاری از کشورها در طول روز تصاویر پیوستهای را از اندازهگیریهای راداری منتشر میکنند که شکلگیری و حرکت ابرها را ردیابی میکنند. برای مثال در بریتانیا، هر پنج دقیقه یک بار قرائت جدیدی منتشر میشود. کنارهمگذاشتن این تصاویر باعث تولید ویدئو استاپموشن بهروز میشود که حرکت الگوهای بارش را در کل کشور نشان میدهند و شباهت زیادی به پیشبینیهای بصری تلویزیونی دارند.
پژوهشگران دادههای یادشده را به شبکه مولد عمیق وارد کردند. این شبکه مشابه GAN نوعی هوش مصنوعی است که برای تولید نمونههای جدید آموزش داده میشود. این نمونهها شباهت زیادی به دادههای واقعی دارند که شبکه براساس آنها آموزش میبیند. از GAN در تولید چهرههای فیک استفاده میشود. در این سناریو، DGMR (مخفف مدل مولد عمیق بارش باران) تولید تصاویر فوری جعلی رادار را آموخته است که توالی اندازهگیریهای واقعی را ادامه میدهند. بهگفته شکیر محمد، سرپرست این پژوهش در دیپمایند، این فرایند مانند دیدن چند فریم از یک فیلم و حدس بقیه آن است.
پژوهشگران برای آزمایش روش خود از ۵۶ کارشناس پیشبینی آبوهوا در Met Office خواستند DGMR را در مقایسهای کور با پیشبینی شبیهسازیهای فیزیکی جدید و ابزارهای یادگیری عمیق مقایسه کنند که ۸۹ درصد از شرکتکنندگان نتایج DGMR را ترجیح دادند. نیال رابینسون، یکی از مؤلفان پژوهش و سرپرست نوآوری محصول در Met Office، دراینباره میگوید:
الگوریتمهای یادگیری ماشین مقیاسی ساده برای ارزیابی پیشبینی را آزمایش و بهینهسازی میکنند. بااینحال، پیشبینیهای آبوهوایی به شیوههای مختلف نتایج خوب و بدی تولید میکنند. شاید یکی از پیشبینیها بارش باران در موقعیت مناسب را بهدرستی تشخیص دهند؛ اما تشخیص آنها برای شدت بارش اشتباه باشد یا روشی دیگر ترکیب صحیحی از شدت را تشخیص دهد؛ اما موقعیت بارش را بهاشتباه ارزیابی کند. بههمیندلیل، در این پژوهش حداکثر تلاشمان بر این بود تا الگوریتم را براساس مجموعه وسیعی از معیارها ارزیابی کنیم.
منبع: زومیت
🔶🌸🔷🌸🔶🌸🔷🌸
روابط عمومی پژوهشکده فناوری های پیشرفته و هوش مصنوعی وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و هنر
سیستم هوش مصنوعی جدید نیروی هوایی ارتش آمریکا در "زنجیره کشتار عملیاتی زنده" به شناسایی و انهدام اهداف کمک میکند.
نیروی هوایی ایالات متحده به تازگی در یک رزمایش از یک سیستم هوش مصنوعی جدید برای کمک به شناسایی یک هدف یا مجموعهای از اهداف در یک به اصطلاح "زنجیره کشتار عملیاتی زنده" استفاده کرده است. این اظهارات توسط "فرانک کندال" در کنفرانس هوایی، فضایی و سایبری انجمن نیروی هوایی آمریکا در تاریخ ۲۰ سپتامبر بیان شده است.
هیچ جزئیاتی در مورد ماهیت این رزمایش، از قبیل اینکه از طریق پهپاد یا هواپیمای بدون سرنشین یا هواپیمای دارای خلبان انجام شده، ارائه نشده است. همچنین ذکر نشده است که آیا این صرفاً نمایش یک مفهوم بوده یا یک عملیات زنده که منجر به تلفات واقعی شده است.
"زنجیره کشتار" یک مفهوم نظامی است که به ساختار یک حمله مربوط میشود که شامل دستیابی به هدف، استقرار نیرو، هدف گیری، تصمیم گیری برای کشتن و نابودی نهایی هدف یا اهداف است. یک مفهوم نظامی معکوس نیز در مقابل آن وجود دارد که به موجب آن نیروهای مدافع هر آنچه در توان دارند برای جلوگیری از این کار از سوی دشمن انجام میدهند.
سرمایهگذاری در چنین نوآوریهایی میتواند برای نیروهای مسلح بسیار ارزشمند باشد.
"کندال" گفت که الگوریتمهای هوش مصنوعی را برای اولین بار در یک زنجیره کشتار عملیاتی زنده در این رزمایش مستقر کردهاند. این سیستم بخشی از یک سیستم مشترک زمینی توزیع شده در چند سایت نیروی هوایی و یک مرکز عملیات هوایی برای شناسایی خودکار اهداف است.
"کندال" میگوید: جزئیات خاصی از این رزمایش ارائه نشده است، اما هدف گسترده این سیستم این است که وظایف نیروی انسانی برای شناسایی دستی اهداف کاهش یابد و زنجیره کشتار کوتاه شود و تسریع در تصمیم گیری حاصل شود.
"جیکوب بایلی" از اعضای نیروی هوایی آمریکا نیز میگوید: این الگوریتمهای هوش مصنوعی در زنجیره ابزارهای اطلاعات عملیاتی استفاده شدهاند، به این معنی که در خط تولید اطلاعات عملیاتی در لحظه و به صورت زنده ادغام شده است تا به متخصصان اطلاعات ماموریت برای ارائه به موقع اطلاعات کمک کند. این الگوریتمها در هر کجا و در هر زمان که نیاز باشد در هر مرکز عملیات هوایی در دسترس هستند، بنابراین به مکان خاصی محدود نمیشوند.
در ماه ژوئیه بود که "لوید آستین" وزیر دفاع آمریکا گفت که ارتش تلاشهای خود را در زمینه هوش مصنوعی از سال گذشته افزایش داده است.
منبع: ایسنا
🔷🌸🔶🌸🔷🌸🔶🌸
روابط عمومی پژوهشکده فناوری های پیشرفته و هوش مصنوعی وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و هنر

🔶کتاب زندگی ۳.۰: انسان بودن در عصر هوش مصنوعی با عنوان اصلی Life 3.0: Being Human in the Age of Artificial Intelligence کتابی از کیهانشناس سوئدی-آمریکایی مکس تگمارک از MIT است.
🔷کتاب زندگی ۳.۰ درباره هوش مصنوعی (AI) و تأثیر آن بر آینده زندگی بر روی زمین و فراتر از آن بحث میکند. این کتاب انواع مفاهیم اجتماعی را مورد بحث قرار میدهد و اینکه برای به حداکثر رساندن احتمال نتیجه مثبت و ارتقای آینده بشریت، چه میشود کرد.
زندگی ۳.۰: انسان بودن در عصر هوش مصنوعی در آگوست ۲۰۱۷ منتشر شد. این کتاب با ارائه سناریویی آغاز میشود که در آن هوش مصنوعی از هوش انسانی فراتر رفته و در جامعه فراگیر شده است. تگمارک به مراحل مختلف زندگی بشر از بدو پیدایش اشاره میکند:
زندگی ۱.۰ به منشأ بیولوژیکی، زندگی ۲.۰ به پیشرفتهای فرهنگی در بشریت و زندگی ۳.۰ به عصر فناورانه انسان اشاره دارد. این کتاب بر فناوریهای نوظهوری مانند هوش عمومی مصنوعی تمرکز دارد که ممکن است روزی علاوه بر توانایی یادگیری، بتوانند سختافزار و ساختار داخلی خود را نیز طراحی مجدد کند.
بخش اول کتاب زندگی ۳.۰ به منشاء هوشمندی در میلیاردها سال پیش میپردازد و در مورد آینده هوش بحث میکند. تگمارک اثرات کوتاه مدت توسعه فناوری پیشرفته مانند بیکاری تکنولوژیکی،سلاحهای مبتنی هوش مصنوعی و جستجوی AGI ( هوش مصنوعی عمومی ) در سطح انسانی را در نظر میگیرد.
این کتاب نمونههایی مانند Deepmind و OpenAI،اتومبیلهای خودران و بازیکنان AI را ذکر میکند که میتوانند انسانها را در شطرنجیا یا بازی Go شکست دهند.
پس از بررسی مسائل جاری در هوش مصنوعی، تگمارک سپس طیف وسیعی از آیندههای احتمالی را که دارای دستگاههای دارای هوش مصنوعی یا انسان را تحت تاثیر قرار میدهند، بررسی میکند.
فصل پنجم کتاب زندگی ۳.۰ تعدادی از پیامدهای بالقوه که ممکن است رخ دهد را توصیف میکند، مانند ساختارهای اجتماعی تغییر یافته، ادغام انسان و ماشینها و سناریوهای مثبت و منفی مانند هوش مصنوعی دوستانه یا آخرالزمان هوش مصنوعی.
تگ مارک استدلال میکند که خطرات ناشی از هوش مصنوعی نه ناشی از بدخواهی یا رفتار آگاهانه به خودی خود است، بلکه بیشتر ناشی از ناهماهنگی اهداف هوش مصنوعی با اهداف انسانی است. بسیاری از اهداف و نتیجهگیریهای کتاب با اهداف موسسه آینده زندگی Future of Life Institute مطابقت دارد که تگ مارک یکی از بنیانگذاران آن است.
فصلهای باقی مانده مفاهیم فیزیک، اهداف، آگاهی و معنا را مورد بررسی قرار میدهند و بررسی میکنند که جامعه برای ایجاد آیندهای مطلوب برای بشریت چه کاری میتواند انجام دهد.
باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، این کتاب را در فهرست “بهترینهای سال ۲۰۱۸” خود قرار داده بود. ایلان ماسک، هم که قبلاً این نظریه را تایید کرده بود که در برخی از سناریوها، هوش مصنوعی پیشرفته میتواند بقای انسان را به خطر بیندازد، کتاب را توصیه کرده بود.
داستان گروه آمگا گروه آمگا چشم و چراغ شرکت بود. بخشهای دیگر از طریق کاربردهای مختلف تجاری از هوش مصنوعی محدود درآمد لازم برای ادامه کار را نصیب شرکت میکردند، اما گروه امگا برای دستیابی به چیزی میکوشید که رؤیای همیشگی مدیر عامل بود: ساخت هوش مصنوعی عمومی. بیشتر کارکنان شرکت اعضای این گروه، یا به تعبیر خودمانی تیم خودشان «امگاییها» را یک مشت آدم بسیار خیالپرداز میدانستند که همیشه چند دهه از هدف خود فاصله دارند. با این حال همه خواستههای آنها را با روی گشاده میپذیرفتند، چون از حیثیت و اعتباری که کارهای پیشتازانه امگاییها به شرکتشان میداد خوششان میآمد، و همین طور بابت الگوریتمهای پیشرفتهای که امگاییها گاه گاه در اختیارشان میگذاشتند قدردان آنها بودند.
اما چیزی که سایر کارکنان شرکت نمیدانستند این بود که امگاییها این تصویر ساختگی از خودشان را هوشیارانه شکل داده بودند تا رازی را پنهان سازند:
آنها به تحقق جسورانهترین برنامه در تاریخ بشریت بیاندازه نزدیک بودند. مدیرعامل پرجذبهشان کسانی را برای عضویت در این گروه دستچین کرده بود که نه فقط بهره هوشی بسیار بالایی داشتند، بلکه بسیار بلند پرواز و آرمان خواه و متعهد به یاری بشریت بودند. مدیرعامل همیشه به آنها تأکید میکرد که برنامهشان فوق العاده خطرناک است و اگر دولتهای قدرتمند از آن آگاهی یابند، تقریبا به هر کاری – از جمله آدم ربایی دست میزنند تا آنها را متوقف کنند، و حتی ترجیحشان این است که کد برنامههایشان را بدزدند. اما چون هیچ کدام جا نزدند و همه برای فعالیت در این زمینه اعلام آمادگی کردند، دقیقا به همان دلیلی که بسیاری از فیزیکدانان برجسته جهان برای همکاری در ساخت سلاحهای هستهای به پروژه منهتن پیوستند: چون متقاعد شده بودند که اگر خودشان این کار را اول انجام ندهند، کسان دیگری انجام خواهند داد که شاید چنین اهداف و آرمانهای والایی نداشته باشند.
برنامه هوش مصنوعی آنها، که نام پرومتئوس بر آن گذاشته بودند، پیوسته پیشرفت میکرد و تواناییهای بیشتری به دست میآورد. اگرچه قابلیتهای شناختیاش در بسیاری از حوزهها، مانند مهارتهای اجتماعی، هنوز خیلی عقبتر از انسانها بود، اما امگاییها خیلی زحمت کشیده بودند تا آن را در انجام یک وظیفه خاص فوق العاده توانمند سازند؛ یعنی در برنامهریزی سامانههای هوش مصنوعی. آنها آگاهانه چنین راهکاری را انتخاب کرده بودند، زیرا استدلال انفجار هوش را که ریاضیدان بریتانیایی اروینگ گود در ۱۹۶۵ مطرح کرده بود پذیرفته بودند.
استدلال گود از این قرار است: «ماشین فوق هوشمند را ماشینی تعریف میکنیم که بتواند در همه فعالیتهای فکری، از هر انسانی، هر اندازه هم که هوشمند باشد، بسیار فراتر عمل کند. طراحی ماشینها هم یکی از همین فعالیتهای فکری است، پس یک ماشین فوق هوشمند میتواند ماشینهایی طراحی کند که حتی از خودش هم بهتر باشند؛ و بنابراین بیتردید «انفجار هوش» رخ میدهد، و هوش ماشینها از سطح هوش انسان بسیار فراتر خواهد رفت. بنابراین نخستین ماشین فوق هوشمند آخرین اختراعی است که انسان به آن نیاز خواهد داشت، پس از این اختراع، هیچ اختراع دیگری لازم نیست؛ البته با فرض آنکه این ماشین به اندازهای مطیع انسان باشد که به ما بگوید چگونه باید بر آن تسلط داشته باشیم».
اعضای تیم امگا دریافتند که اگر بتوانند این فرایند بازگشتی پیشرفت را به راه اندازند، آنگاه ماشین خیلی زود به اندازهای هوشمند خواهد شد که میتواند همه مهارتهای بشری مفید دیگر را به خودش آموزش دهد.
ساعت نه صبح جمعه بود که آنها تصمیم گرفتند شروع کنند. پرومتئوس در یک محفظه مخصوص در ردیف طولانی قفسهها در اتاقی بزرگ با دسترسی محدود و تهویه مطبوع مشغول کار شد. به دلایل امنیتی، اتصال آن به اینترنت را کاملا قطع کرده بودند، اما درون حافظه برنامه یک کپی از بخش عمده محتوای شبکه جهانی از جمله ویکی پدیا، کتابخانه کنگره، توییتر، گلچینی از یوتیوب، بخش عمدهای از فیس بوک، و غیره) وجود داشت تا از این دادههای آموزشی برای یادگیری برنامه استفاده شود. اعضای گروه این زمان را برای شروع برنامه انتخاب کرده بودند تا بتوانند بدون مزاحم به کارشان ادامه دهند: خانوادهها و دوستانشان فکر میکردند که آنها آخر هفته به سفری تفریحی که شرکت برای استراحت کارکنان در نظر گرفته رفتهاند. آشپزخانه کوچکشان را از غذاهای آماده و نوشیدنیهای انرژیزا انباشته بودند و آماده بودند که شروع کنند.
وقتی که پرومتئوس را راه انداختند، در برنامهریزی سامانههای هوش مصنوعی قدری از خودشان ضعیفتر بود، اما این ضعف را به کمک سرعت بسیار بسیار بالاترش جبران میکرد: در زمانی که آنها مشغول نوشیدن یک بطری نوشیدنی انرژیزا بودند، پرومتئوس توانی معادل هزاران نفرسال را به کار میگرفت. تا پیش از ساعت ۱۰ صبح، پرومتئوس نخستین بازطراحی خود را به پایان رسانده و به نسخه ۲. ۰ رسیده بود، که اندکی بهتر بود، اما هنوز پایینتر از انسان قرار داشت. اما وقتی که ساعت ۲ بعد از ظهر پرومتئوس ۵۰۰ اجرا شد، امگاییها در بهت و حیرت فرو رفتند: پرومتئوس از تمام معیارهای عملکردی آنها بسیار فراتر رفته بود و به نظر میرسید که سرعت پیشرفتش در حال افزایش هم هست. با فرا رسیدن شب، تصمیم گرفتند که با راهاندازی پرومتئوس ۱۰۰۰ مرحله دوم برنامه خود را اجرا کنند: کسب درآمد.
هدف نخست آنها ام ترک بود، ترک مکانیکی آمازون. ام ترک پس از راهاندازی در سال ۲۰۰۵، به عنوان بازاری که به شیوه جمع سپاری اینترنتی اداره میشود، رشد بسیار سریعی داشته است و دههاهزار نفر از سراسر جهان برای انجام کارهای کاملا مشخصی موسوم به «وظایف هوش انسانی» در آن به صورت ناشناس با هم رقابت میکنند. این کارها شامل چیزهایی میشود از قبیل تهیه متن نوشتاری از فایلهای صوتی، دستهبندی تصاویر، و نوشتن گزارش توصیفی از صفحات وب، و همه در یک چیز مشترکند:
اگر آنها را درست انجام دهید، هیچ کس متوجه نخواهد شد که شما یک برنامه هوش مصنوعی هستید. پرومتئوس ۱۰۰۰ قابلیت آن را داشت که نیمی از این گونه کارها را در سطحی قابل قبول انجام دهد. امگاییها ترتیبی داده بودند که پرومتئوس برای هر گروه از این کارها یک نرمافزار هوش مصنوعی محدود طراحی کند که فقط میتوانست آن کار را به طور دقیق انجام دهد و هیچ قابلیت دیگری نداشت. آنها سپس این واحد نرمافزاری را روی خدمات وب آمازون آپلود کردند – خدمات وب آمازون بستری برای انجام محاسبات ابری است که آنها میتوانستند با پرداخت اجاره بها، هر تعداد ماشین مجازی را که میخواستند در آن راهاندازی کنند. به ازای هر دلاری که امگاییها به بخش محاسبات ابری آمازون پرداخت میکردند، از بخشام ترک آمازون بیش از دو دلار درآمد داشتند. در خود آمازون، هیچ کس اصلا به فکرش نرسیده بود که در این شرکت چنین فرصت حیرتانگیزی برای آربیتراژ وجود دارد!
آنها برای اینکه ردی از خود باقی نگذارند در طی چند ماه گذشته مخفیانه هزاران حساب کاربری درام ترک با نامهای ساختگی ایجاد کرده بودند، و اکنون واحدهای نرمافزاری ساخت پرومتئوس این هویتهای جعلی را در اختیار گرفته بودند. مشتریانام ترک معمولا پس از حدود هشت ساعت بهای کار انجام شده را میپرداختند و امگاییها هم این پول را مجددا برای خرید زمان بیشتری از بخش محاسبات ابری سرمایهگذاری میکردند، و برای ادامه کار هم از واحدهای نرمافزاری پیشرفتهتری که آخرین نسخه پرومتئوس پیوسته در حال پیشرفت طراحی کرده بود استفاده میکردند. به این ترتیب آنها میتوانستند هر هشت ساعت پول خود را دو برابر کنند، و از همین رو خیلی زود به سطحی رسیدند که میتوانستند تمام کارهای درخواست شده در بازارام ترک را انجام دهند و دریافتند که از این طریق نمیشود بدون جلب توجهات ناخواسته به خودشان، بیش از یک میلیون دلار در روز درآمد کسب کنند. اما همین مقدار هم برای تأمین منابع مالی لازم برای برداشتن گام بعدی بسیار بیش از حد کفایت بود، و اصلا نیازی نبود که از مدیر بخش مالی مبالغ عجیب و غریبی تقاضا کنند.
منبع: ۱پزشک
🔷🌸🔶🌸🔷🌸🔶🌸
روابط عمومی پژوهشکده فناوری های پیشرفته و هوش مصنوعی وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و هنر
